گزارش خطا در معنی کلمه 'to freeze ones blood'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: كسیرازهره‌ ت

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: خون‌ دررگ‌ كسی‌ افسرده‌ )یامنجمدكردن(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :