گزارش خطا در معنی کلمه 'brace'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اكولاد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ابرو

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تحریك‌ احساسات‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: خط‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: آکولاد

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: تجدید و احیای‌ روحیه‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بند شلوار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun for supporting a part of the body ADJ. leg, neck, shoulder VERB + BRACE have, wear I used to wear a brace. PREP. ~ on a brace on his teeth braces: for holding trousers up BRACE + VERB hold sth up, support sth The braces held up his trousers.CLOTHES

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :