گزارش خطا در معنی کلمه 'toe'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: با انگشت‌ پا

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جای‌ پا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: انگشت‌ پای‌ مهره‌ داران‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پنجه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پنجه

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun digits of foot: He walked on his toes.

Simple Definitions

2 general:: In addition to the idiom beginning with TOE, Also see DIP ONE'S TOES INTO; FROM HEAD TO TOE; ON ONE'S TOES; STEP ON SOMEONE'S TOES; TURN UP ONE'S TOES.

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :