گزارش خطا در معنی کلمه 'tore'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: گچ‌ بری‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قرپوس‌ زین‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چنبری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: علف‌ بلند

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: قاش‌ زین‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: مرتع‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): tore (up) [and] torn (up) 1. Sl. distraught; emotionally upset. • I knew you’d be tore up. • Fred’s really torn up about the accident. 2. Sl. intoxicated. • He wasn’t just drunk—he was massively tore up. • Boy, was she torn.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :