گزارش خطا در معنی کلمه 'torpedo'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: با اژدر خراب‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ماهی‌ برق‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: اژدر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + TORPEDO carry enemy planes carrying torpedoes | fire, launch, release | drop TORPEDO + VERB hit sth, strike sth TORPEDO + NOUN tube | boat, bomber

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun a cigar-shaped self-propelled projectile: The ship sank after a torpedo hit it. verb to destroy decisively; wreck: His actions torpedoed our efforts to make changes.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :