گزارش خطا در معنی کلمه 'trainer'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فرهیختار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مربی

شبکه مترجمین ایران

3 :: آموزش دهنده

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun person who trains sb/sth ADJ. orchestral, teacher | boxing, etc. | animal, dog, horse, racehorse | champion, winning | personal, private He works out every morning with his personal trainer.JOB (usually trainers) sports shoe QUANT. pair VERB + TRAINER lace up, unlaceCLOTHES

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :