گزارش خطا در معنی کلمه 'trance'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: نشئه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مسحور كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: از خود بیخودی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بیهوشی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خلسه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. catatonic, deep | light | hypnotic, mesmeric VERB + TRANCE fall into, go into | put sb into | come out of, awake/wake from TRANCE + NOUN state PREP. in a ~ In a deep trance, the subject is taken back to an earlier stage of their life.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :