گزارش خطا در معنی کلمه 'tranquil'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ارام‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌ جنبش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: درحال‌ سكون‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اسوده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, lie, look, seem The village lay tranquil in the evening sunlight. | become | remain ADV. extremely, very, wonderfully | perfectly, quite | fairly, rather

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. calm: It was a very tranquil evening.

Simple Definitions

3 general:: adj. free from commotion or disturbance: It became a most tranquil evening.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :