گزارش خطا در معنی کلمه 'transcript'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: رونوشت‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رونویسی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رونوشت

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: کارنامه

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: سواد

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: نسخه‌ رونوشت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. faithful, full, verbatim | edited | official | radio, video | interview, trial VERB + TRANSCRIPT read (through), go through | make | print, publish

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun written or printed copy of event: The transcript of the trial told the truth.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :