گزارش خطا در معنی کلمه 'transferable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انقال‌ پذیر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: قابل‌ ورابری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قابل‌ انتقال‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: قابل‌ واگذاری‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: انتقال‌ پذیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. easily, freely, highly, readily The shares are freely transferable. | fully, wholly | not necessarily PREP. between Tickets are transferable between members of the same family. | from, to Skills which are not necessarily transferable from one environment to another.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :