گزارش خطا در معنی کلمه 'translucent'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مات‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

2 عمومی:: نیم‌شفاف‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general:: adj. transmits light but diffuses images: Bathroom windows should be translucent.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :