گزارش خطا در معنی کلمه 'traumatic'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ضربه‌ای‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: جراحتی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: وابسته‌به‌ روان‌ زخم‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: زخمی‌

شبکه مترجمین ایران

5 روان شناسی و مشاوره:: ضربه‌ی روحی

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become, get ADV. deeply, extremely, particularly, really, very this deeply traumatic incident in his past | fairly, quite, rather

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :