گزارش خطا در معنی کلمه 'tributary'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فرعی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تابع‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: انشعاب‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: شاخه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خراجگزار

شبکه مترجمین ایران

6 ورزش و تربیت بدنی:: شاخه فرعی رود یعنی نهر ها و جویبار ها و رودخانه هایی که به یک رود یا رودخانه می‌ریزند.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general::   noun TRIBUTARY + VERB feed sth The Thames is fed by several small tributaries.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun a stream that flows into larger stream: That river is a tributary of the Yellow River adj. paying tribute: That was a tributary colony.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :