گزارش خطا در معنی کلمه 'trickle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چكیدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: چكانیدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چكه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun a slow, small or irregular quantity: The stream slowed down to just a trickle.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. small, thin | constant, steady a constant trickle of water | slow | mere The flood of offers of help had dwindled to a mere trickle. VERB + TRICKLE dwindle to, slow to PREP. ~ of a trickle of blood

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :