گزارش خطا در معنی کلمه 'trivial'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بدیهی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناچیز

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ناقابل‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی ارزش

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: مبتذل‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: کم ارزش

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بدیهی

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: بی اهمیت

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: جزیی‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: كم‌ مایه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, look, seem | consider sth, deem sth, regard sth as ADV. extremely, very | absolutely, completely | almost | a bit, comparatively, fairly, pretty, quite, rather, relatively | essentially making a few essentially trivial changes | apparently, seemingly Apparently trivial clues may turn out to be quite important.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. inconsequential: It was a trivial matter.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :