گزارش خطا در معنی کلمه 'trout'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ماهی‌ قزل‌ الا گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: (ج‌ش‌) ماهی‌ قزل‌ الا

شبکه مترجمین ایران

3 ورزش و تربیت بدنی:: نام رایج قزل آلا, نام یا واژه صحیح ماهیان سردآبی نام پیشنهادی: تیزهوش ماهیان کلمه Trout به تنهایی بیانگر هیچ گونه ای نیست بلکه تعدادی از ماهیان را در جهان شامل می شود که وجوه مشترک زیادی باهم دارند. تعدادی از آنها در دریا ها و برخی در آب های سرد پر اکسیژن زندگی می‌کنند. دارای دندان های تیز در فک پایین و فک بالا و حتی روی زبان هستند. شکارگربوده و از انواع ماهیان کوچکتر و حشرات و کرمینه های داخل آب تغذیه می‌کنند. اغلب فلس های ریز و متراکمی دارند ودر انتهای بدنشان در بالا و نزدیک دم یک باله غیر استخوانی کوچک دارند. خط جانبی این نوع ماهیان نمود کاملا مشخصی دارد و از کنار پوشش آبشش ها تا دم امتداد دارد. هوش این گروه از ماهیان نسبت به سایر انواع ماهیان بالا تر است. در کشور ما از این نوع ماهی فقط 2 گونه بومی داریم .یک گونه که در رودخانه ها ی کوهستانی زندگی می‌کند و دارای خال های قرمز است که قزل آلا نامیده شده است ودیگری که در دریای خزر زندگی می‌کند و برای تخم ریزی به رودخانه ها می‌آید که ماهی آزاد نام دارد، لذا اطلاق قزل‌آلا به تمام گونه های این ماهیان صحیح نیست بنابراین واژه ماهیان سردآبی را در نظر گرفته اند که آن هم فقط در مورد گونه هایی که در آب های شیرین وسرد زندگی می‌کنند صادق است. یک نام دیگر هم شاید مناسب تر باشد و آن واژه تیز هوش ماهیان است که چون این نوع ماهی ها باهوش تر از بقیه ماهی ها هستند شاید این واژه هم در خور انتخاب باشد. در تصویر زیر وجوه ظاهری مشترک بین انواع Trout را ملاحظه می‌فرمایید.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun type of game fish: On our fishing trip we caught five trout.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. fresh | wild | farmed | river, sea | smoked | brown, rainbow, salmon VERB + TROUT eat, have | bake, cook, fry, grill | catch, fish for, land, tickle | farm TROUT + NOUN fishing | farm, fishery | streamFOOD

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :