گزارش خطا در معنی کلمه 'truant'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از اموزشگاه‌ گریز زدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شاگرد یا ادم‌ ط‌فره‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ط‌فره‌ رو

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. persistent | school VERB + TRUANT play She often played truant and wrote her own sick notes. TRUANT + NOUN officer

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: noun one who is absent without permission: The school found the young truant at the park.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :