گزارش خطا در معنی کلمه 'breezy'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ملایم‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شادی‌ بخش‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: نسیم‌دار

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تازه‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خنك‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: خوش‌ هوا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. windy VERBS be ADV. very | a little, slightly It's a little breezy up here. PHRASES bright and breezy The weather at the seaside was ideal?bright and breezy. cheerful and relaxed VERBS be, seem, sound She tried to sound breezy on the phone. PHRASES bright and breezy His bright and breezy manner sometimes irritated people.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :