گزارش خطا در معنی کلمه 'trustee'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: موسسه امین امانتدار

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: متولی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: امین‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تولیت‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: امانت‌ دار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. joint They act as joint trustees of the fund. | sole | independent | public | professional VERB + TRUSTEE act as, be, serve as | appoint, appoint sb (as) | remove (sb as) | resign as PREP. ~ for They hold the land as trustees for the infant. PHRASES a board of trustees

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :