گزارش خطا در معنی کلمه 'brew'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
شبکه مترجمین ایران
شبکه مترجمین ایران
3
عمومی::
بوسیله جوشاندن وتخمیر ابجوساختن
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb concocted, devised: They brew a plot of overthrow the government. noun ale or beer: We drank some of his home-made brew.
Simple Definitions