گزارش خطا در معنی کلمه 'bribery'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: پاره ستانی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: رشوه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: رشاء

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رشوهگیری

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: رشوه‌خواری‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: رشوه

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: پاره‌ ستانی‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: ارتشاء

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: رشوه خواری

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. political VERB + BRIBERY resort to BRIBERY + NOUN scandal PHRASES bribery and corruption The charge in the present case is one of bribery and corruption.CRIME (for more verbs)

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :