گزارش خطا در معنی کلمه 'twin'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: دوقلو

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: توام‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: همزاد

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دوتا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جفت‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: زوج‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: (درجمع‌) جوزا

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: هم‌ شكمان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. identical | fraternal, non-identical | conjoined, Siamese QUANT. pair a pair of identical twins VERB + TWIN expect | give birth to, have TWIN + NOUN boys, girls She had twin girls. | daughters, sons | brother, sister

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. identical: My son has twin sons.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :