گزارش خطا در معنی کلمه 'twinkle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: چشمك‌ زدن‌ (بویژه‌ در مورد ستارگان‌)

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: برق‌ زدن‌ یاتكان‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. mischievous, wicked PHRASES a twinkle in sb's eye

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: verb flicker: The stars twinkle in the night.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :