گزارش خطا در معنی کلمه 'unanimous'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یكدل‌ و یك‌ زبان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: هم‌ رای‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: متفق‌ القول‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: اجماعا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. complete accord, opinion: The group came to a unanimous decision.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be ADV. almost, nearly, virtually PREP. about Doctors are unanimous about the dangers of this drug. | in They were unanimous in this decision. | on The experts are not unanimous on this point.

Oxford Collocations Dictionary

3 general:: adj. united: We are unanimous in our agreement.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :