گزارش خطا در معنی کلمه 'unavoidable'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اجتناب‌ ناپذیر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: غیر قابل‌ اجتناب‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: چاره‌ ناپذیر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, prove, seem | become | make sth This latest incident makes his dismissal unavoidable. ADV. absolutely, quite, totally, utterly | almost

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :