گزارش خطا در معنی کلمه 'undergrowth'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بوته‌ ها و درختان‌ كوچكی‌ كه‌ زیر گیاه‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: زیر رست‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. deep, dense, tangled, thick QUANT. patch VERB + UNDERGROWTH clear PREP. into the ~ The snake slithered off into the undergrowth. | in the ~ I noticed someone hiding in the undergrowth. | through the ~ I could hear him crashing through the undergrowth.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :