گزارش خطا در معنی کلمه 'unfold'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اشكار كردن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: اشكار شدن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: باز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: رها كردن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: فاش‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb spread out, open out: Spring flowers unfolded with a blaze of color. verb to be revealed gradually: The solution to our problem unfolded as she spoke.

Simple Definitions

2 general:: verb were made known: The events unfolded as if in a dream. verb spread out: She unfolded the drawings.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :