گزارش خطا در معنی کلمه 'uniformity'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: یكنواختی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: یكسانی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: یكریختی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: متحدالشكلی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. broad | great | bland, drab, dull VERB + UNIFORMITY achieve, ensure, impose PREP. ~ in Government inspections ensure a high degree of uniformity in the standard of service.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :