گزارش خطا در معنی کلمه 'uninterested'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خونسرد

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بی‌دخل‌ وتصرف‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بدون‌ توجه‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی‌ علاقه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, look, seem, sound ADV. completely, totally | apparently PREP. in She was completely uninterested in her sister's career.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :