گزارش خطا در معنی کلمه 'united'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: جمعی

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مشترک

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: هماهنگ

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | become | remain ADV. closely, firmly | absolutely, entirely, fully, totally The members of the team were absolutely united in their common goal. obstacles to a fully united Europe | largely | legally, politically a politically united federation PREP. in united in their aims

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :