گزارش خطا در معنی کلمه 'universal'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 برق و الکترونیک:: یونیورسال

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: فراگیر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جامع‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: جهانی‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جهانی

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: عمومی‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: عالمگیر

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: همگانی

شبکه مترجمین ایران

9 عمومی:: همگانی‌

شبکه مترجمین ایران

10 عمومی:: كلی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. widespread: There's universal accord on what to do. adj. worldwide: It is a universal problem.

Simple Definitions

2 general::   adj. VERBS be, seem | become | remain ADV. truly | by no means, far from Some of the teachers are technical specialists, but this is far from universal. | almost, near, nearly, virtually | pretty | apparently | supposedly supposedly universal standards PREP. among These practices remain universal among the islanders. | in a scheme that is universal in scope

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :