گزارش خطا در معنی کلمه 'unknown'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مجهول‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ناشناخته‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: گمنام

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ناشناس‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ناشناخته

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: گمنام‌

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بی‌ شهرت‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: نامعلوم‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun place/thing that you know nothing about ADJ. great What the weather will be like on the day is, as always, the great unknown. PREP. into the ~ Motherhood was for her a journey into the unknown. PHRASES fear of the unknown sb who is not well known ADJ. complete The championship was won by a complete unknown. | virtual a cast of virtual unknowns

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. obscure: She was an unknown scholar.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :