گزارش خطا در معنی کلمه 'bring off'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: از تهمت‌ تبرئه‌ شدن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: به‌ نتیجه‌ موفقیت‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیرون‌ بردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: Phrase(s): bring something off to cause something to happen; to carry out a plan successfully. • Do you think you can bring it off ? • She brought off her plan without a hitch!

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs

2 general:: Accomplish, achieve successfully, as in We managed to bring off a wonderful performance. [Early 1900s]

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :