گزارش خطا در معنی کلمه 'unused'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: خو نگرفته‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نامستعمل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بكارنرفته‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: عادت‌ نكرده‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS appear, be, lie, look, remain, sit, stand, stay The church has lain empty and unused since 1994. | leave sth The meeting rooms are left unused for long periods. ADV. virtually

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :