گزارش خطا در معنی کلمه 'upkeep'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: هزینه‌ نگهداری‌ و

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: نگهداری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تعمیر

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: نگهداری‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun VERB + UPKEEP contribute to, pay for Our taxes help pay for the upkeep of the city's parks. | afford PHRASES responsible/responsibility for the upkeep of The local council is responsible for the upkeep of roads.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :