گزارش خطا در معنی کلمه 'upon'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: بر روی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بمحض‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: فوق‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: روی‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بر فراز

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: بمجرد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: prep. on: We came upon the accident.

Simple Definitions

2 general:: see ACT ON (UPON); CALL ON (UPON); CHANCE ON (UPON); COME ACROSS (UPON); COME ON (UPON); COUNT ON (UPON); DAWN ON (UPON); DWELL ON (UPON); ENTER ON (UPON); FALL BACK ON (UPON); FALL ON (UPON); GROW ON (UPON); HARD ON (UPON); HIT ON (UPON); INCUMBENT UPON; LIGHT ON (UPON); ONCE UPON A TIME; PITCH ON (UPON); PLAY ON (UPON); PUT UPON; SEIZE ON (UPON); SET AT (UPON); TAKE IT UPON ONESELF; WAIT ON (UPON); WEIGH ON (UPON); WORK ON (UPON).

American Heritage Idioms

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :