گزارش خطا در معنی کلمه 'upstairs'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ساختمان‌ فوقانی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دراشكوب‌ بالا

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بالاخانه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. upper floor: We lived in an upstairs apartment. adv. promoted: He was moved upstairs by his boss.

Simple Definitions

2 general:: see KICK UPSTAIRS.

American Heritage Idioms

3 general:: بالا خانه

واژگان شبکه مترجمین ایران

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :