گزارش خطا در معنی کلمه 'vaccinate'
برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن
کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت
'معانی جدید'
معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه
'ارسال'
کلیک کنید
.
فارسی
1
عمومی::
واكسن زدن به
شبکه مترجمین ایران
2
عمومی::
برضد بیماری تلقیح شدن
شبکه مترجمین ایران
english
1
general::
verb to inoculate with vaccine to prevent disease: Children must be vaccinated before attending school.
Simple Definitions
2
general::
verb inoculated: We vaccinated them against measles.
Simple Definitions