گزارش خطا در معنی کلمه 'vacillate'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: مردد بودن‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دودل‌ بودن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: تردید داشتن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دل‌ دل‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to hesitate, waffle, or hang back undecided: He vacillated until all chance of success was lost. verb to swing from one course of action to another: He vacillated in his decision to go.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :