گزارش خطا در معنی کلمه 'vagabond'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیكاره‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: ولگردی‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ولگرد

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: دربدر

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: خانه‌ بدوش‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun person without a permanent home: He then beame a vagabond after he lost his job.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :