گزارش خطا در معنی کلمه 'varnish'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: لاك‌الكل‌ زدن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: لاك‌الكل‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جلادادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: لعاب‌ زدن‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: جلازدن‌ به‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. clear, colourless, transparent | gloss, glossy | matt (see also nail varnish) QUANT. coat The table needed two coats of varnish. VERB + VARNISH apply Apply the varnish evenly over the whole surface. | remove, scrape off, strip off VARNISH + VERB dry | protect sth You need a good quality varnish to protect the timber. VARNISH + NOUN remover

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :