گزارش خطا در معنی کلمه 'brittle'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: شکننده

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شكننده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: زودشكن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بی‌ دوام‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: ترد

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: adj. easily broken: Glass is brittle and breaks easily.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :