گزارش خطا در معنی کلمه 'vent'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: دریچه تخلیه

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 مهندسی پزشکی:: دریچه

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بیرون‌ دادن‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: بادخور

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: باد خور گذاردن‌ برای‌

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: بیرون‌ ریختن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: In addition to the idiom beginning with VENT, Also see GIVE VENT TO.

American Heritage Idioms

2 general:: verb to give forceful expression: He would vent his anger on strangers. noun an opening permitting escape of air: The vent helped to keep the kitchen cool.

Simple Definitions

3 general::   noun ADJ. air, heating | roof, side VERB + VENT open, close | fit, install PREP. through a/the ~ Air passes through a vent.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :