گزارش خطا در معنی کلمه 'ventilation'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: ط‌رح‌ موضوعی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: تهویه‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: بادگیری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: تجدیدهوا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. adequate, good Inspectors checked that there was adequate ventilation. | inadequate, poor | artificial, mechanical | natural | through The windows at the back are blocked up, so there is no through ventilation. VERB + VENTILATION give, provide Zips up the sides of the jacket give good ventilation. VENTILATION + NOUN system | brick, duct, grille, hole, opening, pipe, shaft, slit, tube

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :