گزارش خطا در معنی کلمه 'victorious'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: فاتح‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: مظ‌فر

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: ظ‌فرامیز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: ظ‌فرنشان‌

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: پیروز

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, emerge, prove Osborne emerged victorious after the second round of voting. ADV. eventually, ultimately Against all the odds, Frederick II was ultimately victorious. PREP. in victorious in the election | over The Reds were victorious over the Whites.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. triumphant: At last we were victorious.

Simple Definitions

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :