گزارش خطا در معنی کلمه 'visibility'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 حسابداری و مالی:: قابلیت رویت

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: پدیداری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: دید

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پیدا

شبکه مترجمین ایران

5 عمومی:: میدان‌ دید

شبکه مترجمین ایران

6 عمومی:: قابلیت رؤیت

شبکه مترجمین ایران

7 عمومی:: قابلیت‌ دیدن‌

شبکه مترجمین ایران

8 عمومی:: رؤیت‌پذیری

واژگان شبکه مترجمین ایران

9 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: رویت‌پذیری

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun how far you can see ADJ. clear, good, excellent, high | bad, limited, low, poor, zero VERB + VISIBILITY reduce The sand in the air reduced visibility to a hundred yards. VISIBILITY + VERB be down to sth Visibility was down to 25 yards. PREP. in … ~ We set a course in good visibility and calm seas. obviousness in public life ADJ. high | greater, increased, increasing VERB + VISIBILITY increase, raise We aim to raise the visibility of ethnic minorities in our organization.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :