گزارش خطا در معنی کلمه 'vitality'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: انرژی‌ و زنده‌ دلی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: سرزندگی

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قدرت‌ یا خاصیت‌ حیاتی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. enormous, exceptional, great, remarkable, sheer, tremendous You have to admire the sheer vitality of his performance. | renewed | continuing | creative, cultural, economic | inner, mental VERB + VITALITY burst with He came back from his holiday bursting with vitality and good health. | restore PHRASES full of vitality, a lack of vitality

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :