گزارش خطا در معنی کلمه 'broody'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 کشاورزی:: مرغی که برروی تخم مرغ ها به قصد جوجه دراوری مینشیند

اصطلاحات پیشنهادی دکتر حسن مهربانی یگانه

2 عمومی:: افسرده‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: قابل‌ تخم‌ گذاری‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: متفكر

شبکه مترجمین ایران

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :