گزارش خطا در معنی کلمه 'watershed'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: اب‌ پخشان‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: منط‌قه‌ای‌ كه‌ اب‌ دریا یا رودخانه‌ را پخش‌ و

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: حوضه آبخیز

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: حوزه آبخیز

شبکه مترجمین ایران

5 ورزش و تربیت بدنی:: حوزه آبخیز رودخانه یا در یاچه حوضه آبگیر یا آب ریزرودخانه یا دریاچه شاید کم تر کسی به این نکته توجه کرده که باید کلمه حوزه به معنی منطقه و حوضه به معنی محل تجمع و سرازیر شدن آب های جاری را در جای خود درست استفاده کنیم. وقتی صحبت از آب خیز و منطقه ای که آب از آن جاری می شود می کنیم با ید بگوییم حوزه و هنگامی که بحث تجمع آب های جاری در گودال یا دریاچه و یا مرداب می کنیم از حوضه استفاده کنیم.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general::   noun ADJ. important, major, significant | cultural, historical, political VERB + WATERSHED be, mark, represent | reach WATERSHED + VERB divide sth Darwin's theory of evolution was a watershed dividing the old way of thinking from the new. PREP. ~ between The 19th century marked a watershed between the country's agricultural past and its industrial future. | ~ for The granting of the vote represented a watershed for the rights of women. | ~ in With the strike, a historical watershed in the development of the trade union movement was reached.

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :