گزارش خطا در معنی کلمه 'brutality'

برای اصلاح خطاهایی که در معانی است، کافی است بر روی آیکن کلیک کنید. برای وارد کردن معانی جدید در انتها صفحه در قسمت 'معانی جدید' معانی خود را وارد کرده و بر روی دکمه 'ارسال' کلیک کنید .

فارسی

1 عمومی:: بیرحمی‌

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وحشیگری‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: جانور خویی‌

شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: سبعیت‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. extreme, great | police There have been many complaints of police brutality. QUANT. act This was an act of extreme brutality. PREP. ~ against brutality against prisoners | ~ by brutality by the security forces | ~ to/towards brutality to others

Oxford Collocations Dictionary

معانی جدید
نام و نام خانوادگی :
پست الکترونیک :
کد امنیتی بالا را وارد کنید :